نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۱۵ نتیجه (۹ ثانیه)
| با پنبه سر بریدن | + نتایج بیشتر |
همان که مرا با پنبه سر بریده بود
امروز چه صمیمانه دست دوستی بسویم گشود
| چشمک | + نتایج بیشتر |
چشمک چراغ قرمز میگه شب هنوز بیداره
خیلی مونده تا خرسوخون ‚ سرت رو بدزد ستاره
| آی باران بگیر دستم را | + نتایج بیشتر |
دفتری خالی ام، چه بی معنا!
مانده ام در حصار خود تنها
و سرانگشت روشن باران
خط سبزی نمی کشد اینجا
| چشم در چشمِ روشن فردا | + نتایج بیشتر |
دفتری خالی ام، چه بی معنا
مانده ام در حصار خود تنها
| شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمودبن ناصر الدین | + نتایج بیشتر |
عروس ماه نیسان را جهان سازد همی حجله
به باغ اندر همی بندد ز شاخ گلبنان کله
ز بهر گوهر تاجش همی بارد هوا لؤلؤ
ز بهر جامه تختش همی بافد زمین حله
| غزل شمارهٔ ۱۳۲۵ | + نتایج بیشتر |
غفلت آهنگان که دل را ساز غوغا کرده‌اند
از نفس بر خانهٔ آیینه، در واکرده‌اند
از سر بی‌مغز این سوادپرستان امل
بیضه‌ها پنهان به زیر بال عنقا کرده‌اند
| غزل شمارهٔ ۸۷۰ | + نتایج بیشتر |
گه نقاب از رخ کشیدی گه نقاب انداختی
تهمتی بر سایه و بر آفتاب انداختی
گه نمائی روی و گه پنهان کنی در زیر زلف
زین کشاکش خلقرا در پیچ و تاب انداختی
| غزل شمارهٔ ۱۸۷۴ | + نتایج بیشتر |
خاطر چو خرم است به صهبا چه حاجت است؟
دل چون گشاده است به صحرا چه حاجت است؟
سیر چمن بود پی تحصیل وقت خوش
با وقت خوش به سیر و تماشا چه حاجت است؟
| بخش ۴۴ - مقاله دوازدهم در شرح حال علمای از عمل دور و سف های به جهل و جدل مغرور | + نتایج بیشتر |
ای علم علم برافراخته
چون علم از علم سرافراخته
خویشتن از علم علم ساختی
چون عمل آمد علم انداختی
| غزل شمارهٔ ۳۱۰۴ | + نتایج بیشتر |
نهان در ابر دایم آفتاب زندگی باشد
سیاهی نیل چشم زخم آب زندگی باشد
ز اوقات گرامی آنچه صرف عشق می گردد
به دیوان قیامت در حساب زندگی باشد